English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3038 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iam inclined to think U میخواهم بگویم
permit me to say U اجازه دهید بگویم
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
i cannot say him nay U بگویم
i scarcely know what to say U نمیدانم چه بگویم
i wish i might speak U کاش می توانستم سخن بگویم
I dont wish ( want ) to malign anyone . U میل ندارم بد کسی را بگویم
How many times do I have to tell you that … U چند بار باید به شما بگویم که ...
The exam was too easy for words . U امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
licensing U اجازه
licensure U اجازه
permits U اجازه
authorization U اجازه
fiats U اجازه
fiat U اجازه
ratification U اجازه
permit U اجازه
licenses U اجازه
licences U اجازه
authority U اجازه
license U اجازه
permitting U اجازه
liberties U اجازه
approval U اجازه
warrent U اجازه
leaving U اجازه
liberty U اجازه
ok U اجازه
licence U اجازه
okay U اجازه
unauthorized U بی اجازه
authorisations U اجازه
permission U اجازه
by permission of U با اجازه
leave U اجازه
permissive U اجازه دهنده
passports U اجازه مسافرت
passport U اجازه مسافرت
imprimatur U اجازه چاپ
warrants U اجازه قانونی
warranting U اجازه قانونی
warranted U اجازه قانونی
inofficial U بدون اجازه
warrant U اجازه قانونی
authorizing U اجازه دادن
authorizes U اجازه دادن
authorize U اجازه دادن
licensable U قابل اجازه
if you please U با اجازه شما
flight clearance U اجازه پرواز
letting U اجازه دادن
lets U اجازه دادن
let U اجازه دادن
acquisition authority U اجازه خرید
authorizations U اختیار اجازه
approach clearance U اجازه فرود
approach clearance U اجازه تقرب
by your leave U با اجازه شما
conge U اجازه عبور
feu U اجازه همیشگی
authorising U اجازه دادن
lincense or cence U اجازه دادن
authorises U اجازه دادن
audience U اجازه حضور
go through <idiom> U اجازه دادن
billets U اجازه نامه
have it <idiom> U اجازه دادن
billeting U اجازه نامه
billeted U اجازه نامه
billet U اجازه نامه
take in <idiom> U اجازه دادن
warranty U تعهدنامه اجازه
warranties U تعهدنامه اجازه
grants U اجازه دادن
granted U اجازه دادن
audiences U اجازه حضور
without a by your leave U بی اجازه بی خداحافظی
may i take it please U اجازه می فرمایید
searcher warrant U اجازه بازرسی
searcher warrant U اجازه تفتیش
to admit of U اجازه دادن
to ask permission U اجازه خواستن
to beg leave U اجازه رفتن
to obtain permission U اجازه گرفتن
suffers U اجازه دادن
suffered U اجازه دادن
suffer U اجازه دادن
to permit oneself U اجازه خواستن
transit bill U اجازه عبور
grant U اجازه دادن
tokens U اجازه ورود
token U اجازه ورود
authority U توانایی اجازه
releases U اجازه صدور
released U اجازه صدور
allow U اجازه دادن
release U اجازه صدور
grant U اجازه دادن
passage U اجازه عبور
power of attorney U اجازه نامه
consents U رضا اجازه
power of authority U اجازه نامه
consenting U رضا اجازه
power of procuration U اجازه نامه
consented U رضا اجازه
warrant of attorney U اجازه نامه
consent U رضا اجازه
passages U اجازه عبور
letter of attorney U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
accessing U اجازه دخول
accesses U اجازه دخول
accessed U اجازه دخول
access U اجازه دخول
clearance U اجازه زدودگی
certificate of authority U اجازه نامه
licensing U اجازه نامه
forbid U اجازه ندادن
permits U اجازه دادن
forbids U اجازه ندادن
connivance U اجازه ضمنی
permitting U اجازه دادن
permit U اجازه دادن
license U اجازه نامه
to allow U اجازه دادن
authority U اجازه اعتبار
passes U اجازه عبور
passed U اجازه عبور
allowance U اجازه دادن
search warrant U اجازه تفتیش
pass U اجازه عبور
allowances U اجازه دادن
search warrants U اجازه تفتیش
admission U اجازه بستری [در بیمارستان]
passed <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
Recent search history Forum search
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
1با سلام معنی اصطلاح انگلیسی زیر را میخواهم? an early bird catches worm
1میخواهم برم میدان تکسیم
1من میخواهم خانواده داشته باشم اگر تو هم میخواهی پیغام بفرست
1محمد حسین صحرائی
2May enquiries be made to your previous employers
2May enquiries be made to your previous employers
1میخواهم برای اینجا مفید باشم
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
3من داکتر هستم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com